فايده براي دفع تب
در روايت است که : حسن پسر علي
وشاء ميگويد روزي پيش مولايم امام رضا(ع) رفتم در حالي که چهره بيمار گونه داشتم پس
امام(ع) فرمودند : اي حسن چرا تو را زرد مي بينم؟(پس حسن گويد)گفتم: مولايم اين تب
ربع است تبي که دو روز در ميان است يعني يک روز عارض ميشود و دو روز از آن خبري
نيست که مرا گرفته و اصلاً مرا رها نميکند پس امام(ع)فرمودند: براي من دوات و کاغذ
بياوريد و بر آن نوشتند :
بسم الله الرحمن الرحيم
ابجد هوز حطي عن فلان بن فلانه پس
فرمودند براي من نخ بياوريد و يکي از حاضرين براي امام(ع)يک نخ خيس و مرطوب آورد و
امام(ع)گفتند: براي من يک نخ بياور که آب به آن نرسيده باشد و خشک باشد پس وقتي نخ
را آوردند امام(ع)نوشته را تا نموده و يک گره بر آن زدند و چون نخ دو سمت باقيمانده
پيدا کرد به آن نخ که در سمت راست ماند چهار گره زدند و به آن نخ که در سمت چپ ماند
سه گره زدند و بر هر گره سوره حمد و فلق و ناس و آيت الکرسي خوانند آنگاه نوشته را
به من دادند و فرمودند آن را بر بازوي راست خود ببند و بر بازوي چپ نبند(1)
ترجمه متن روايت توسط شيخ سعيد مزرعه
____________________________________________________________________________________
1) الحسن بن علي الوشاء عن أبي الحسن الرضا(ع) قال : قال لي : مالي أراک مصفرا؟ فقلت: هذا الحمّي الربع قدألحت علي،قال: فدعا بدواة و قرطاس ثم کتب بسم الله الرحمن الرحيم أبجد هوز حطي عن فلان بن فلانة،ثم دعا بخيط فاتي بخيط مبلول فقال: ائتني بخيط لم يمسه الماء فاتي بخيط يابس فشد وسطه و عقد علي الجانب الأيمن أربعه و عقد علي الأيسر ثلاث عقد و قرأ علي کل عقدة الحمد و المعوذتين و آية الکرسي ثم دفعه إلي و قال : شدّه علي عضدک الأيمن و لاتشدّه علي الأيسر_ شيخ مفيد الاختصاص ص 18 و 19