بازگشت

 

تأثير سيارات بر انعقاد نطفه(داستان حضرت خضر نبي(ع) و اسکندر )

 

بسياري از مردمان و بخصوص شيعيان سالهاست مطلع بوده اند که زمان انعقاد نطفه بنا بر سعد و يا نحس بودن زمان انعقاد آن براي يک شخص بسيار مهم است زيرا روايات زيادي از اهل بيت عليهم السلام در اين خصوص بيان شده است. و حتي اکثر اشخاص معلول با اينکه والدين آنها و اجدادشان از لحاظ جسمي و عقلي سالم بوده اند لکن به دليل عدم رعايت ساعت و زمان انعقاد نطفه از طرف پدر و مادر شخص معلول بدنيا آمده است.و اينجانب در جهت تبين اهميت موضوع داستان حضرت خضرنبي(ع)و اسکند کشور گشا(356_323 قبل از ميلاد)[1]را همانگونه که در کتب تاريخ پيامبران و کتب ديگر روايت شده را برايتان بازگو ميکنم لکن قبل از هر چيز بايد بدانيم حضرت خضر نبي(ع)[2] پسر خاله اسکندر بوده است و طبق آنچه که در کتب منقول است اينکه پدر او فيليپس دوم(382- 336 قبل از ميلاد)[3]يکي از بارزترين منجمان زمان خويش بوده است و از قضا حکمراني او بر کشور مقدونيه از سال 356 قبل از ميلاد شروع شده است و اين همان سال تولد اسکندر است که بعضي به او ذوالقرنين گويند و خود اين امر بحثي مفصل دارد و پادشاهي فيليپس دوم بر مقدونيه تا سال 336 قبل از ميلاد ادامه يافت و نقل است که در زمان خودش هيچ کس چون او بر اوضاع حرکت سيارات مراقبت نميکرد و او يکي از داناترين اشخاص به احکام علم نجوم  بوده است و راويان چنين ادامه دهند که شبي فيليپس به همسر خود گفت: مرا شب نشيني و مراقبت ستارگان بسيار خسته کرده است پس بگذار ساعتي به خواب روم و تو به جاي من مراقبت ستارگان بسيار بنما و بر اين منطقه از آسمان که ميگويم نظر بيفکن و چنانچه ستاره ايي در آن نمايان شود مرا بيدار کن تا با تو همبستر شوم و ما را به برکت اين ساعت فرزندي به وجود خواهد آمد که تا ابد الدهر حيات و زندگي داشته باشد آنگاه بر مکان ظهور آن ستاره در آسمان اشاره کرد و به خواب رفت.لکن از قضاي خداوند حکيم چنان بود که خواهر همسر فيليپس دوم در آن وقت نزد خواهر خويش به سخنان شوهر خواهر خود گوش فرا ميداد و به جاي خواهر خويش شروع به مراقبت آسمان نمود تا اينکه آن ستاره را در زمان خودش مشاهده کرد پس بي درنگ شوهر خود را بيدار نموده و تمام ماجرا را براي او تعريف کرد که فيليپس چنين امري را ادعا کرده است پس چون پدر حضرت خضر نبي(ع)چنين بشنيد با همسر خود همبستر شد.اما از پدر اسکندر بگويم که بعد از دوساعت از خواب بيدار شد و ستاره را در يک برج ديگر و غير مکان مناسب يافت پس همسر خود را مورد مؤاخذه و دعوا کرد که چرا زحمت مرا به هدر دادي مگر نمي داني من چهل سال منتظر اين ساعت بوده ام و زحمت مرا بغير آنچه خواسته بودم تباه کردي و مادر اسکندر عذر خواست و قسم خورد که تنها حياي من موجب شد که تو را بيدار نکردم پس فيليپس ناچار به او گفت حالا چاره اي نمانده الان ستاره اي ديگر طلوع مي کند که من چون با تو همبستر شوم ما را فرزندي خداوند هديه دهد که خواهد توانست بر دو سمت کره زمين حکمراني کند پس با همسر خود همبستر شده و هر دو خواهر در همان شب بفرزند حامله شدند لکن در دو ساعت متفاوت[4]

 

 

 

نکته مفيد:اينجانب سالها در کتب علوم غريبه تحقيق کردم و طالع و زمان انعقاد نطفه اسکندر را در يک کتاب نجومي يافتم و آنرا براي خوانندگان بيان ميکنم:

بايد که ستاره زهره در حد خود در ابتداي برج حوت که حد آن از درجه اول تا درجه 12 است باشد و خالي از نحوست و مقارن با ستاره مشتري باشد و ماه نيز در برج ثور و متصل به آن باشد و يا اينکه ماه در برج سرطان در خانه خود باشد و ستاره زهره يا مشتري و يا ماه(سه ستاره سعد)نبايد با يکي از دو ستاره نحس مريخ يا زحل در حال مناظره باشند و ستاره عطارد در مقارنه دو سعد يا در حال تسديس در برج ثور باشد پس چنانچه اين رصد سيارات محقق گرديد و کسي توانايي و امکان همبستري با همسر خود را يافت مطمئن باشد که به حکم باري تعالي مولودي مبارک نصيب او شود و اين طالع اسکندر در زمان انعقاد نطفه او بوده است[5]

و اما از لطايف حساب  قاعده غالب و مغلوب است که باقيمانده نام اسکندر دو ميباشد و باقيمانده از نام داريوش سوم عدد هشت است و عدد دو بر هشت پيروز است و باقيمانده از عدد داراب يک ميباشد که باز هم عدد دو بر يک پيروز است و مرگ داريوش در جنگ کوکميله(به سال 331 قبل از ميلاد)[6]حادث گرديد

توضيحات پاياني: نظر اينجانب در اين داستان که از کتب تاريخ پيامبران نقل شده است اينکه لازم است مطلبي اضافه گردد که عبارت است از اينکه معلم فيليپس و اسکندر دانشمند،منجم و فيلسوف بزرگ زمان خود ارسطو(384-322 قبل از ميلاد)[7]بوده است و اينکه دانش ارسطو را به پدر اسکندر نسبت داده اند به دليل حکمران بودن وي بوده است و احتمالاً رصد استخراج شده توسط ارسطو انجام شده است به خصوص آنکه ما هيچ دليلي بر صحت دانشمند بودن فيليپس نداريم لکن ارسطو همچون خورشيدي در علم و دانش مي درخشد و قاعده غالب و مغلوب وي که در آخر کتاب سياست است گواه بر اين مدعاست که وي دانشمندي در علم نجوم بوده است اما اينکه خضر نبي(ع)همان پسر خاله اسکندر باشد خود نيز جاي بحث دارد و عدم وجود ادله کافي کفايت اثبات امر را نميکند.والله علم

 

                                                                                         محقق و نويسنده: شـيـخ سـعـيـد مـزرعـه       

 

[1] Alexaender the graet

[2]   وقتي ميگوييم خضر نبي(ع)قصد ما آنست که وي داراي کتاب آسماني نيست و فقط ابلاغ کننده است و در قرآن در سوره کهف آيات65-99 او را به عبد و بنده حطاب نموده است

[3] Philip II(kingdom 336-359)

[4] عبد الصاحب الحسني العاملي- الانبياءحياتهمم- قصصهم (ص 230- 229)ايضاً کمال الدين الدميري- حياة الحيوان ج1ص556

[5]عبد الفتاح السيد الطوخي- احکام الحکيم في علم التنجيم ج3 ص135

[6] نزديک اربيل عراق

[7] Aristotle(aristoteles)

منابع:تصحيح تواريخ از کتاب المنجد في الاعلام تأليف لوئيس معلوف ص 45 و کتاب المورد تأليف منير البعلبکي ص6